نقش «آب» و «انرژی های نو» در توسعه لارستان
2019/09/02محسن منتظری*: با توجه به موقعیت جغرافیایی لارستان و شرایط اقلیمی، اشتغال پایدار و جلوگیری از مهاجرت نخبگان و افزایش جمعیت پایدار بدون وجود چند مجتمع صنعتی تولیدی متوسط یا بزرگ امکان پذیر نخواهد بود و سایر بنگاه های کوچک یا واحدهای خدماتی، دانشگاه، فعالیت های بازرگانی و تجاری نمی توانند خلأ موجود را برای بلند مدت مرتفع سازند. و پیش نیاز اصلی صنعت و توسعه کشاورزی و حفظ خاک، وجود آب با حجم بالا به صورت مستمر است که تنها با انتقال آب دریا امکان پذیر است.
انتقال آب از دریا در سناریوهای مختلف در حال انجام است. انتقال به معادن استان کرمان و یزد در کنار تامین آب شرب و کشاورزی مناطق در طول مسیر از بندرعباس به یزد که تقریبا ۷۰ درصد پیشرفت فیزیکی داشته است، انتقال آب دریا از خلیج فارس به لامرد که گفته شده ۵۰ درصد پیشرفت داشته، انتقال آب به سیستان و بلوچستان که در مراحل اولیه است.
انتقال آب به لارستان همزمان با لامرد برای طرح مطالعاتی پیشنهاد شد که تاکنون به علت عدم سرمایه گذاری بخش خصوصی متوقف مانده است، در صورتیکه هیچ کدام از پروژه های مشابه سهم مشارکت دولت کمتر از ۵۰ درصد نیست و بخش خصوصی در مرحله مصرف نهایی و انشعابات پایانی و تامین آب شیرین کن ها و یا ایستگاه های پمپاژ مشارکت می نماید آن هم با مشارکت سهامی عام مردمی و خرید تضمینی دولت در بخش اعظم آنها. پروژه باید ابتدا ملی تعریف شود تا با توجه به اینکه لار مستقیم ترین مسیر از دریا به مرکز استان فارس می باشد حمایت ویژه استانی، منطقه ای و دولتی را برخوردار شود.
انتقال آب به لامرد با توجه به حجم بسیار بالای نیاز صنایع و کارخانجات منطقه ویژه اقتصادی لامرد به آب تنها می تواند به لامرد محدود شود و قابلیت افزودن خطوط انتقال به دلیل بعد مسافت در دستور کار نمی باشد. و اما در پروژه کرمان قضیه پیچیده است، به گونه ای که پس از اتمام طرح فاز نخست و انتقال آب به معدن گل گهر سیرجان با توجه به وجود ایستگاه های پمپاژ، وجود مسیر دسترسی، و به خصوص نزدیکی به مرکز استان فارس از هم اکنون زمزمه انتقال آب از این محل به شیراز با افزودن خط انشعاب از دریا شنیده می شود که نهایتا دو تا سه سال دیگر احتمالا عملیاتی خواهد شد، در صورتیکه اجرای این پروژه تمام شهرستانهای مرکزی و صنایع شیراز را پوشش خواهد داد و لار حلقه مفقوده چنین طرحی خواهد بود که در آینده نزدیک به کلی منطقه از نعمت آب با وجود نزدیکی به دریا و استحقاق ذاتی بی نصیب خواهد ماند.
راه چاره در تسریع همگرایی و هم افزایی داخل شهرستان با مردم و مسئولین، همراه سازی شهرستان های همجوار مانند بستک، بندرلنگه، داراب، … است تا نیازسنجی و ضرورت کار از ادارات آب، صمت، فرمانداری، استانداری، استخراج و تدوین گردد و در قالب پروپوزالی جامع به هیات دولت تحویل و پیگیری همه جانبه انجام شود. همزمان آینده چشم انداز صنعتی و کشاورزی منطقه تدوین شود و ظرفیت های انسانی، اقتصادی، ترانزیتی، و نزدیکی به دریا تبیین شود.
امروزه آب شیرین کن های خورشیدی بومی در حال تجاری سازی است تا با استفاده از انرژی های نو فرآیند تصفیه آب و بهبود آب برگشتی به دریا را تضمین نماید تا مخاطرات محیط زیستی ناشی از غلظت آب دریا به حداقل برسد، به علاوه احداث کارخانه جذب املاح موجود آب دریا در توان نیروهای بومی شهر لار هست که از هم اکنون قابلیت بهره برداری و کارآفرینی را در لارستان دارد که بخش بزرگی از تمام فرآیند تصفیه با استفاده از تکنولوژی های نوین و بومی شده انرژی خورشیدی قابل اجرا است. حتی در صورت استفاده از آب شیرین کن های سنتی MED با تصفیه خروجی آب واحدهای صنعتی کمترین مخاطره محیط زیستی ایجاد می شود.
زمان در این فرآیند نقش ویژه ای ایفا می کند چنانچه دو سال دیگر طرح جایگزین از سمت استان همجوار به شیراز کلید بخورد حداقل تا سالهای سال لارستان از نعمت به حق آب دریا بی نصیب خواهد ماند. پس همت همگانی و اتحاد در هدف از سازمانهای مردم نهاد تا دولت و مسئولین منطقه ای و نخبگان را می طلبد. به خصوص اینکه مخاطرات محیط زیستی پس از بهره برداری های مداوم از طرح های همجوار تا چند سال آتی ممکن است به کلی مانع از انجام پروژه مشابه گردد و به نظر می رسد هم اکنون باید اقدام عاجل صورت پذیرد.
سناریوی جذاب و توجیه پذیر دیگر انتقال غیر مستقیم آب است که می تواند انشعابی از خط انتقال اصلی چند شاخه ای به کرمان و یزد باشد. با توجه به وجود تمام زیرساخت های اولیه انتقال که قبلا برای پروژه مذکور صورت گرفته و عدم وجود موانع طبیعی در شرق شهرستان لارستان همانند راه آهن می تواند موجب اتصال لار به منابع آبی خلیج فارس و دریای عمان باشد و بسیاری از مخاطرات محیط زیستی نیز مرتفع میشود. با این توجیه که به جای انشعاب آب از لارستان به شرق و مرکز، این فرآیند از شرق شهرستان آغاز می شود و به نظر هزینه با توجه به عدم وجود ارتفاعات قابل توجه در مسیر هزینه پمپاژ و سایر هزینه های اصلی کمتر خواهد بود. می بایست از دید فنی بررسی دقیق تر و جامع تر صورت پذیرد که در کارگروه تخصصی قابل ارائه می باشد.
ظرفیت بالای منطقه برای استفاده از انرژی های خورشیدی به صورت پنل ها با تولید برق یا متمرکزکننده ها و کوره های آفتابی و سرمایه گذاری های مطلوب با حمایت دولتی می تواند بنگاه های کوچک را توسعه بخشد و نیاز انرژی منطقه را که برای رونق تولید و صنعت بسیار ضروری است نقش مکمل ایفا کند و اشتغال زایی پایدار ایجاد نماید. بدون مخاطره، دارای آینده و بومی منطقه متناسب با اقلیم لارستان بزرگ. لازم است شرکتهای دانش بنیان و مراکز رشد به سمت چنین فناوری هایی در جنوب کشور سوق یابند، کما اینکه بسیاری از شرکتهای خارجی بنابر میل خودشان اقدام به سرمایه گذاری انبوه در فلات مرکزی ایران کرده اند.
محسن منتظری- دبیر موسسه بیکران هستی